رابطه زمان نشخوار و کتوز تحت بالینی در گاو شیری دوره انتقال
Association of rumination time with subclinical ketosis in transition dairy cows
دوره انتقال از سه هفته قبل زایش تا سه هفته بعد زایش را شامل میشود .(Drackley, 1999)این زمان برای گاو باارزش و حساس است. ضرورتاً همهی گاوها در این دوره بالانس منفی انرژی را در اوایل شیردهی تجربه میکنند(Sovani et al., 2000) که ناشی از کاهش ماده خشک مصرفی حوالی زایش و کاهش میل به غذا نسبت به شیر تولیدی است(Schirmann et al., 2013). کاهش زیاد و یا طولانی ماده خشک مصرفی در حوالی زایش منجر به بالانس منفی انرژی غیرعادی و نهایتا منجر به کتوز تحت بالینی در گاوهای شیرده(subclinical ketosis) میشود که زیانهای تولیدی و اقتصادی فراوانی در پی دارد.
مک آرت و همکارانش در سال 2012 میانگین وقوع کتوز تحت بالینی را در گاوهایی که سه بار در هفته تست شده بودند(از روز 3 تا 16 بعد زایش) 43 درصد بیان کردند و دریافتند که بیشترین نرخ وقوع کتوز در روز 5 بعد زایش است. این وضعیت در گاوهای شیرده باعث کاهش تولید شیر(McArt et al., 2012)، کاهش بازده تولیدمثلی (Walsh et al., 2007) و افزایش ریسک سایر بیماریها( کبد چرب، جابجایی شیردان و ورم پستان) (Suthar et al., 2013)شد. تکنولوژیهای جدید تشخیص کتوز را تسهیل کرده است. گاوهایی با بالانس منفی انرژی چربی بدن خود را برای تأمین نیاز در اوایل زایش موبیلیزه میکنند که باعث اکسیده شدن اسیدهای چرب و آزاد شدن کتون بادیها (مثل بتاهیدروکسی بوتیرات) و ورود آنها به خون میشود(LeBlanc, 2010).
نتایج مطالعات پیشین
چالش جدید تشخیص کتوز تحت بالینی در مراحل ابتدایی است. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد بررسی رفتار دام میتواند برای تشخیص ریسک ابتلا به بیماری در دام مورد استفاده قرار گیرد(Weary et al., 2009). هازی و همکارانش در سال 2007 دریافتند که در گاوهای شیرده که مصرف ماده خشک کاهش میابد، زمان کمتری برای مصرف خوراک قبل از زایش صرف میکنند و خطر ابتلا به متریت در این گاوها بیشتر است. تخمین زدهشده که به ازای هر کیلوگرم در کاهش ماده خشک مصرفی و 10 دقیقه کاهش در زمان غذا خوردن در هفته قبل زایش (Goldhawk et al., 2009)، شانس وقوع کتوز تحت بالینی به ترتیب 2.2 و 1.9 برابر افزایش میابد.
گاوهای مبتلا به کتوز تحت بالینی در هفته اول بعد زایش زمان نشخوار کمتری از گاوهای سالم دارند. این مشاهدات با یافتههای قبلی در مورد رابطه زمان نشخوار و غلظت بتا هیدروکسی بوتیرات در تضاد است (Liboreiro et al., 2015). سوریانی و همکاران در سال 2013 رابطه منفی بین زمان نشخوار و غلظت BHB در گاوهای اوایل شیردهی گزارش کردند. زمان نشخوار میتواند شاخص امید بخشی از وضعیت متابولیکیدر دوره بعد زایش باشد زیرا احتمالاً توسط رفتار تغذیهای و ماده خشک مصرفی تحت تأثیر قرار میگیرد. هدف این پژوهش بررسی تغییرات رفتار نشخوار در دوره انتقال و بررسی امکان استفاده از زمان نشخوار به عنوان شاخص برای تشخیص کتوز تحت بالینی است. فرض ما براین است که گاوهای شیری که قبل یا بعد زایش زمان نشخوارشان کاهشیافته ریسک بیشتری برای ابتلا به کتوز تحت بالینی دارند.
طرح پژوهشی در 4 مزرعه تجاری در اونتاریو شرقی در کانادا اجرا شد. 339 گاو هلشتاین (107 گاو شکم اول و 232 گاو چند شکم زایش) برای فعالیت نشخوار و کتوز تحت بالینی، از 14 روز قبل زایش تا 28 روز بعد زایش مورد بررسی قرار گرفتند. زمان نشخوار روزانه با سیستم مانیتورینگ اتوماتیک اندازهگیری شد. نمونه خون برای اندازهگیری BHB هفتهای یکبار جمعآوری شد و گاوهایی با غلظت BHB بیشتر از 1.2 میلی مول در لیتر در نمونههای بعد زایش، به عنوان گاوهای مبتلا به کتوز تحت بالینی انتخاب شدند. موارد جفت ماندگی، متریت، تب شیر و ورم پستان در طول آزمایش ثبت شد. گاوها به چهار گروه تقسیم شدند:
- گاوهای سالم (139 راس)
- گاوهایی که حداقل برای یک بیماری مورد درمان قرار گرفتند غیر از کتوز (50 راس)
- گاوهای مبتلا به کتوز تحت بالینی یا هایپرکتونمیا بدون بیماری دیگری در دوره آزمایش (97 راس)
- گاوهای مبتلا به کتوز تحت بالینی که سایر بیماریها نیز در آنها مشاهده شد (53 راس)
نتایج
در بین گاوهای شکم اول تفاوتی در زمان نشخوار مشاهده نشد ولی در گاوهای چند شکم زایش گاوهای مبتلا به کتوزیس با یا بدون سایر بیماریها زمان نشخوار کمتری نسبت به گاوهای سالم داشتند. زمان نشخوار بیشتر در هفته قبل از زایش و هفته بعد زایش به ترتیب با کاهش احتمال وقوع هایپرکتونمیا و هایپرکتونمیای + (تیمار 4) وابسته بود. همچنین با توجه به نتایج تأمین فضای کافی برای استراحت و مصرف خوراک و کاهش تراکم در دوره کلوس آپ در پیشگیری از کتوز تحت بالینی حائز اهمیت است. این نتایجشان میدهد که شاخص نشخوار در دوره انتقال میتواند برای تشخیص کتوز تحت بالینی و سایر مشکلات سلامتی در گاوهای چند شکم زایش موثر باشد.
زمان نشخوار در بین تیمارها در گاوهای شکم اول تفاوتی نداشت. گاوهای چند شکم گاوهای مبتلا به کتوز (تیمار سوم) زمان نشخوار کمتری از گاوهای سالم داشتند (گروه 1). بیشترین اختلاف در زمان نشخوار بین گروه یک و گروه 4 مشاهده شد و گروه چهارم کمترین زمان نشخوار را داشتند. در گاوهای چند شکم شانس وقوع هایپرکتونمیا وابسته به میزان تولید شیر در دورهی شیردهی قبلی، میزان از دست رفتن نمره وضعیت بدنی، تراکم بالای جایگاه در هفته قبل زایش، کاهش زمان نشخوار هفته قبل زایش است. شانس وقوع هیپرکتونمی همراه سایر بیماریها (تیمار 4) با افزایش سن، افزایش طول دوره خشکی، کاهش زمان نشخوار و افزایش تراکم افزایش میابد.