تغذیه بز

۸ دقیقه خواندن

تغذیه ۶۰ تا ۷۰ درصد هزینه پرورش نشخوارکنندگان به ویژه بز ها را شامل می شود.تغذیه ضعیف تاثیر مستقیمی بر تولید شیر، رشدوآبستنی دارد.تغذیه ضعیف همچنین باعث ایجاد بیماری های متابولیک و پایین آمدن ایمنی بزها در برابر باکتریها یا بیماریهای ویروسی می شود.

چگونه تغذیه کنید؟

مواد مغذی موادی هستند که بز باید برای نگهداری و عملکرد بهتر خود از آنها استفاده کند. این ترکیبات به پنج دسته اساسی تقسیم می شوند: کربوهیدرات ها، پروتیین و لیپیدها و مواد معدنی و ویتامین هاکه هر یک دارای  ویژگی های مختلفی بوده و نیازهای خاصی از دام  را برآورده می کنند.

کربوهیدرات ها

کربوهیدراتها  به عنوان منبع انرژی شامل قندهای ساده و قندهای چندجزیی هستند.( ترکیبات قندهای چندجزیی مانند سلولز.) بزها و دیگر نشخوارکنندگان دارای  باکتری هایی هستند که در سیستم گوارش آنها زندگی می کند و می توانند سلولز را بشکند و از انرژی آنها استفاده کنند.بزها انرژی خود را از تخمیر میکروبی بدست آورند.

پروتئین ها

پروتیین ها بخش حیاتی از تغذیه بزها هستند پروتیین ها از اسید آمینه ها ساخته شده اند.پروتئین در ساخت هورمون های رشد و تولیدمثل بزها دخالت دارد و

[read more="ادامه مطلب" less="کاهش متن"]

همچنین  پروتئین ها برای ساخت بافت عضلانی، بخشی از سیستم ایمنی بدن و انجام فرایندهای متابولیکی با استفاده از پروتئین های خاصی به نام آنزیم ها دخالت دارند.اگر پروتئین بیشتر از حد داده شود به عنوان منبع انرژی استفاده خواهد شد.

لیپیدها

چربی و روغن را لیپید می نامیم. لیپیدها در آب حل نمی شوند چربی ها و روغن ها منبع انرژی بسیار قوی هستند.چربی ها ۲/۲۵ برابر در هرگرم کالری نسبت به کربوهیدراتها و پروتیین ها انرژی تولید می کنند.

چربی ها و روغن ها مهمترین بازسازی کننده غشا سلولی هستند.آنها در ساختار هورمونها مخصوصا هورمون استروییدی در تولیدمثل دخالت دارند.

ویتامین ها

ویتامین ها خاص ترین رده مواد مغذی در ابعاد کوچک هستند. ویتامین هادو نوع هستند: ویتامین محلول در چربی و ویتامین های محلول در آب که در فرایندهای متابولیسم اهمیت دارد.

مواد معدنی

مواد معدنی از دیگر مواد مغذی متفاوت هستند ،از عناصر متفاوتی ساخته شده اند مخصوصا کربن. مواد معدنی از عناصر انفرادی تشکیل شده اند و نه فقط کر بن.مواد معدنی در ساختار دندان ،استخوانها ، حمل اکسیژن در خون و بسیاری از فعالیت های متابولیکی دخالت دارد. مواد معدنی دو دسته هستند: ماكرو مينرال ها كاني هايي هستند كه در مقادير نسبتا بالاتري مورد نیاز هستند از جمله نمك( سديم و كلر)، كلسيم، فسفر، منيزيم و گوگرد.کلسیم وفسفر باید همیشه در نسبت ۲ به ۱ در جیره ها مورد استفاده قرار می گیرد. نوع دیگر مواد معدنی که مصرف آنها اندک است را میکرومینرال می نامیم.مانند: مس، منگنز، ید ،روی و سلنیم . برای فراهم کردن نیاز های حیوان از مکمل های معدنی تجاری استفاده می کنیم.بی توجهی یه مقدار مواد معدنی در جیره باعث مشکلات متابولیسمی فراوانی می شود.در بیشتر اوقات نشانه های کمبود مواد معدنی در جیره مشابه زیادی مصرف مواد معدنی در جیره ها است پس بنابراین تشخیص آنها مشکل است.

آب

آب مهمترین نقش را در جیره دارد.بز ها به ۲ تا ۴ لیتر آب تازه و تمیز در روز نیاز دارند.مقدار مورد نیاز آب برای هر بز به عوامل متفاوتی بستگی دارد مانند دمای محیط،رطوبت،باد،سطح فعالیت،وضعیت تولید و تولیدمثلی و غیره.  بدون هیچ گونه محدودیتی بایستی آب تازه و تمیز در اختیار بزها قرار گیرد.

?Where  are nutrients found

متخصیصن تغذیه خوراک را در پنج دسته تقسیم بندی می کنند: علوفه،کنسانتره،منابع پروتیینی،منابع مواد معدنی و آب اغلب نیاز های بز با خوردن علوفه برطرف می شود،علوفه شامل کاه ،یونجه و گراس(علف) است.یونجه بالاترین فیبر را نسبت به مواد غذایی داراست. حداقل ۱۸ درصد فیبر خام دارد.در نشخوارکنندگان فیبر مهمترین عامل برای نشخوار است.علوفه مهمترین عامل تغذیه ای تحریک کننده نشخوار است که باعث بهبود هضم می شود. مواد خوراکی خشبی کربوهیدرات هایی را که به آرامی هضم می شوند، فراهم می کنند.بسیاری از علفها وگونه های متفاوت شاخ و برگ ها به خوبی گراس های جوان پروتیین را فراهم می کنند. آنها همچنین بسیاری ازمواد معدنی مورد نیاز را فراهم می کنند اما اغلب همه آنها را ندارند.مخصوصا نیاز های بزهای نر بالغ را تامین می کند اما برای بزهای ماده آبستن و شیرده ناکافی است.انرژی مهمترین عامل محدود کننده در تغذیه بزها می باشد.جیره های با کنسانتره بالا معمولا کمتر از ۱۸ درصد فیبر داردو بیشتر از ۷۰ درصد نیتروژن قابل هضم و کمتر از ۲۰ درصد پروتئین دارد.

کنسانتره شامل دانه غلات از جمله ذرت و جو و جو دوسر و سورگوم و گندم هستند.لبپیدها از طریق کنسانتره فراهم می شود و بیشترین انرژی را تامین می کنند. ۲/۲۵ برابر کالری بیشتری نسبت به هر گرم کربوهیدرات تولید می کند معمولا تغذیه با کنسانتره انرژی لازم برای سریعترین رشد را فراهم می کند.مصرف کنسانتره در دوره آبستنی و شیردهی بسیار لازم است.و البته میزان مصرف بایستی بادقت انجام شود نباید بیشتر از یک درصد وزن بز باشد اگر بیشتر شود باعث ایجاد بیماری گوارشی خواهد شد. مکمل های پروتیینی معمولا بیشتر از ۲۰ درصد پروتئین خام دارند. منابع متداول پروتئین خام عبارتند از سویا و کنجاله سویا، پنبه دانه و محصولات جانبی آنها.گلوتن ذرت نیز دارای پروتئین بالا است. یونجه و شبدر ممکن است به عنوان مکمل پروتئین در صورت داشتن کیفیت خوب عمل کنند.

مکمل های پروتئینی می توانند شامل منابع نیتروژن باشند مانند اوره که به عنوان راهی برای افزایش پروتئین در رژیم غذایی مورد استفاده قرار گیرد. این منابع نیتروژن، نیتروژن بدون پروتئین (NPN)نامیده می شود. باکتری شکمبه قادر به تولیدپروتئین از نیتروژن غیر پروتئینی (NPN)هستند. مکمل های معدنی توسط شرکت های خوراکی مخلوط می شوند تا بتوانند تا حد امکان نیازهای بز را تامین کنند. اگر علائم کمبودی قابل مشاهده باشد، آنگاه می توان ترکیبی از مواد معدنی مورد نیاز  بز را تهیه کرد ویا فقط مکمل های فردی را تهیه کنید. نمک بایستی به صورت آزاد در اختیار بزها در تمام طول سال باشد.مکمل بایستی در خوراک باشد زیرا اغلب بزها تمایلی به مصرف بلوک های مواد معدنی ندارند.یکی از مواد معدنی قابل ذکر مس می باشد. بسیاری از پرورش دهنگان بز میخواهند بدانند میزان مصرف مس در جیره چه مقدار باشد و در عین حال از مسمومیت مس دوری شود؟

متاسفانه هنوز محققین حداقلی برای برطرف کردن نیازهای بزها به مس تععین نکرده اند.بزها نسبت به گاو شیری مقدار بیشتری مس را می توانند تحمل کنند.اخیرا پیشنهاد شده ۴۰ میلی گرم در هر کیلوگرم مس نیاز بز را فراهم می کند.اگر این میزان تامین نشود دچار آنمی خواهند شد.اگر میزان کافی مس در اواخر بارداری دریافت نکنند بزغاله های آنها بعد از تولد قادر به ایستادن نخواهد بود.زیرا غلاف میلین اطراف اعصاب در مغزممکن است به خوبی رشد نکند.یکی دیگر از نشانه های کمبود مس تلو تلو خوردن بزغاله ها در ماه اول تولد است زیرا مشکلات غلاف میلین وجود دارد که بر گره های سیناپسی اثر داشته است. مس زیاد، در کبد جمع می شودو باعث مرگ و از بین رفتن کبد خواهد شد به نحوی که مس زیادی از کبد وارد خون شده و به گلبول های قرمز خون شکسته می شوندو بز را خواهد کشت.مسمومیت مس زمانی رخ می دهد که دیگر کاری از دست شما بر نخواهد آمد.

ویتامین ها از اهمیت کمی در جیره نشخوارکنندگان برخوردار هستن.ویتامین های گروه Bو ویتامین Cو ویتامین Kدر شکمبه توسط میکروبهای شکمبه تولید می شوندو همچنین مقدار کمی ویتامینA،D۳وE اگر بزها از علوفه مرغوب تغذیه شوند نیاز های ویتامینی آنها تامین خواهد شد. سلنیوم و ویتامین E با هم کار می کنند و می توانند جایگزین یکدیگر برای هر یک از این موارد باشند، در صورتی که یک یا چند منبع کمبودی داشته باشند.

Introduction to the Digestive System

بزها جز نشخوارکنندگان هستند که معده آنها چهار بخش دارد:شکمبه،نگاری،هزارلاو شیردان. باکتریها و دیگر میکروبهای شکمبه و نگاری تولید آنزیم سلولاز می کنند که برای شکستن سلولز به کربوهیدراتهای ساده تربرای تامین انرژی در بزها لازم می باشد. میکروب ها همچنین اسیدهای چرب فرار را تولید می کنند که در شکمبه جذب می شوند و برای تولید گلوکز، قندهای مهم دیگر و اسیدهای چرب در کبد مورد استفاده قرار می گیرد. وقتی که بزها به مرتع می روند و یا به صورت دستی تغذیه می شوند آنها حجم زیادی خوراک را می بلعند و سپس در هنگامی که استراحت می کنند با عمل نشخوار آنها را دوباره می جوند و به هضم خوراک کمک می کنند.یکی از نتایج نشخوار تولید بزاق بیشتر برای خنثی کردن اسید تولید شده در شکمبه است.بزاق شامل بی کربنات است که باعث می شود PHشکمبه حفظ شود و از اسیدوز جلوگیری به عمل آید.این یکی از دلایل عمده برای مصرف فیبر کافی در جیره ها  می باشد.

اگر قطعات خوراک بسیار ریز باشد خوراک در شکمبه و نگاری ته نشین شده و وارد هزار لا شده و در هزارلا مقدار زیادی آب جذب می شود.در چنین حالتی خوراک و باکتری های شکمبه وارد شیردان می شوند و هضم معده واقعی صورت می پذیرد.باکتری های شکمبه منبع اصلی تولید پروتیئن هستند. وقتی که بزغاله به دنیا می آید شیردان فعال دارد ولی شکمبه،نگاری و هزارلا آنها کوچک و غیرفعال است. برای تغذیه بزغاله ها شیر با فیبر کم و بدون علوفه مناسب است.هنگامیکه بزغاله ها شیر می خورند ناودان مری تشکیل می شود و شیر مستقیما وارد شیردان می شودهربار که بزغاله شیر می خورد این بافت صاف درمدخل (ورود)نگاری تا شده که ناودان مری نام داشته و از شکمبه و نگاری عبور کرده و انحراف ایجاد شده شیر را مستقیما به شیردان می فرستد تا توسط اسیدهای شیردان هضم و جذب شود.وقتی بزغاله بزرگ می شود در سن ۱۰ تا ۱۲ هفتگی مصرف علوفه آغاز می شود.این برنامه باعث سرعت بخشیدن به دوره انتقال خوراک در بزغاله ها می باشدکه شامل کنسانتره و مکمل های پروتیئنی است.خوراک دوره انتقالی در بزغاله باعث رشد سریعتر در آنها خواهد شد.خوردن علوفه باعث رشد سریعتر اندامهای آنها خواهد شد.

شکمبه با فعالیت میکروارگانیسم فعال شده و شروع به توسعه می کند و.هنگامیکه جمعیت میکروارگانیسم ها افزایش می یابد و به آرامی به بیشترین راندمان در هضم علوفه ها، خواهند رسید. نگاری و هزارلا بزرگتر شده و در همین موقع بزغاله ها به بزهای بالغ تبدیل شده و علوفه جز خوراک اصلی آنها محسوب می شود و شکمبه از شیردان بزرگترخواهد شد. خوراک از شیردان به سمت روده باریک می رود،روده باریک دارای  آنزیمهایی است که ترکیبات شیمیایی پیچیده را به ترکیبات قابل هضم تبدیل می کند. خوراکی باقی میماند به روده بزرگ می رسد، آب آن جذب وباقیمانده خوراک هضم شده به مدفوع تبدیل می شود.

What Are My Goat’s Needs?

نیازهای تغذیه ای بز در طول سال تغییر می کند، در حالی که بز رشد کرده و بالغ شده و  و باردار گشته  و جنین در حال رشد، برای بز نیازهای متفاوتی را ایجاد می کند.این تغیرات در خواسته های بز قرار دارد که بخشی از چرخه تولید است. با پیگیری چرخه تولید در طول یک سال ، نیازهای تغذیه بز را می توان مورد بررسی قرار داد.

تولد

بزغاله تازه متولد شده در عرض ۳۰ دقیقه از زمان تولد باید شروع به مکیدن کند برای بعضی ممکن است طولانی تر باشد اما این موضوع نگران کننده نیست مگر اینکه آب و هوای بسیار سرد باشدآنموقع بایستی خیلی سریع آغوز مصرف شود.آغوز باید در شش ساعت ابتدایی تولد به بزغاله خورانده شودآغوز(کلستروم) غنی از آنتی بادی هاست و چربی و پروتیئن بالاتر از شیر طبیعی است.آنتی بادی ها پروتئین هایی هستندکه بدن را برای مبارزه با بیماری ها کمک می کند. مقدار آنتی بادی ها و توانایی بزغاله در جذب آنها در کلستروم پس از گذشت زمان کاهش می یابد. توانایی بزغاله برای مقاومت در برابر بیماریها میزان زیادی به کیفیت و کمیت و زمان مصرف آغوز بستگی دارد،ایده خوبی است که از آغوز با کیفیت فریز شده از بزهای مسن تر استفاده شود.

کلستروم فریزر شده را بایستی به آرامی در دمای ۳۷/۷ تا ۴۸/۸ سانتی گراد گرم کردو در دمای  ۳۷ درجه سانتی گراد به بزغاله خورانده شود.بایستی مراقب باشیم تا آغوز جوشیده نشود به خاطر اینکه پروتئین های آن از بین می رود. بیشتر بزغاله های گوشتی تا سن ۲ تا ۶ ماهگی در کنار بزها خواهند بود. به هر حال بعضی از بزها ممکن است شیر کافی برای بزغاله تولید نکند مخصوصا زمانی که بیش از یک بزغاله داشته باشند اگر نیاز باشد از شیر جایگزین استفاده کنیم بایستی حداقل ۵ درصد چربی و ۲۰ درصد پروتئین خام داشته باشد.بزغاله های در حال رشدبه همان مقدار انرژی و پروتئین که بز نر بالغ احتیاج دارند نیاز دارد با اینکه نصف سایز آنها هستند.بعد از اولین ۸ هفته زندگی ،به انرژی بیشتری نیاز دارند که فقط از شیر تامین شود.مقدار شیر بزها بعد از ۴ هفته آرام آرام کاهش می یابد.

اگر مراتع سرسبز و به سرعت در حال رشد باشند مراتع باید بتوانند نیاز های رو به رشد بزغاله ها را تامین کننداگر چنین نیست برای آنها استارتر مناسب را فراهم کنید.استارتر نوعی خاص از کنسانتره که دارای قابلیت هضم بالا می باشد.غلات را بهتر است بخار پز شده باشد تا قابلیت هضم بالا برود.مکمل های پروتئینی به راحتی هضم می شود و اغلب ملاس در مخلوط کردن برای کاهش گردو غبار و بهبود مصرف خوراک استفاده می شود.استارتر در آخور را تازه نگه دارید.در ابتدا ممکن است بزغاله علاقه به مصرف استارتر نداشته باشد اما آرام آرام شروع به خوردن می کنداستارتر را در مکان قابل دسترس قرار دهید.

رشد و از شیر گیری

اگر بزغاله با یک استارتر پرورش یابند آنها را به زودی در ۸ تا ۱۰ هفتگی می توان از شیر گرفت. از شیرگیری در سن ۱۲ تا ۱۶ هفتگی کامل رایج است مخصوصا برای بزغاله هایی خوراک انتقالی مصرف نکند. بعضی تولیدکنندگان(پرورش دهندگان)بزغاله ها را از شیر نمی گیرند و اجازه می دهند آنها به طور طبیعی از شیر گرفته شود.نحوه و زمان از شیرگیری بزغاله ها به اهداف مدیریتی و سیستم پرورش بستگی دارد.یکباره که آنها را از شیر گرفتید بزغاله ها را با دانه غلات تغذیه کنید یا به مراتع ببرید بزغاله هایی که با دانه های سبزتر تغذیه شوندآنها زودتر برای فروش آماده می شوند اما اغلب جبران افزایش قیمت های خوراک را نمی دهد.انتظار می رودهزینه و قیمت فروش را محاسبه کنید اگر تغذیه دانه ها سودمند باشند.

تولید مثل

بزها هنگامیکه به فصل تولیدمثل نزدیک می شوند بایستی نه چاق باشند نه لاغر و چربی اضافی نداشته باشند.بزهای لاغر و خیلی چاق به سختی آبستن می شوند.به طور معمول نمره وضعیت بدنی بزها بین ۱ تا ۵ دسته بندی می شود که نمره ۵ بیانگر چاقی بیش از حد و نمره ۱ لاغری مفرط خواهد بود و اگر هنگام آبستنی نمره وضعیت بدنی ۳ باشد بهترین شرایط را  برای آبستنی خواهد داشت. هنگامیکه بزها دارای کمبود وزن هستند در فصل تولیدمثل از روش فلاشینگ بزها برای بهبود وضعیت بدن و آبستنی می توان بهره برد.روش فلاشینگ و استفاده از مکمل های خوراک و کنسانتره راه خوبی برای دریافت انرژی بیشتر در بزها است به نحوی که ۲۰۰ تا ۳۵۰ گرم مصرف خوراک در روز برای جبران کمبود وزن در بزها لست. فلاشینگ را از ۱۰ تا ۱۴ رو زقبل از فصل تولید مثل آغاز کنید و با آغاز فصل تولیدمثل فلاشینگ پایان دهید.

شواهدی وجود دارد مبنی بر آن که انرژی بالای جیره برای رشد جنین در رحم ضرر دارد و باعث کاهش باروری می شود.به یاد داشته باشید در فصل تولید مثل تغذیه بزهای نر بالغ را هم افزایش دهیدلازم به یادآوری است بزهای نر بالغ اغلب در برنامه تغذیه ای فراموش می شوند. بزهای نر بالغ اغلب در فصل تولیدمثل غذای زیادی نمی خورندزیرا مشغول جستجو و جفت گیری هستند. امکان دارد بزهای نر بالغ در عمل جفت گیری دچار مشکل شوند و باعث کاهش گیرایی نسبت به بزهای نر بالغ که وزن نرمال دارند، می شوند.ایده بسیار خوبی است که قبل از فصل جفت گیری بزهای نر بالغ توسط یک دامپزشک مورد بررسی قرار گیرند. 

دوره خشکی

دوره خشکی به زمانی اشاره دارد که  به بزغاله شیر نمی دهند و یا دوره شیردهی پایان یافته است. این دوره معمولا از اوایل تابستان هنگامیکه بزغاله را از شیر می گیرند آغاز می شود و تا قبل از فصل تولیدمثل نیز تا ۳ ماهه آخر بارداری ادامه دارد و دوباره شیردهی آغاز می شود.(موقع زایمان)در طول دوره خشکی نیازهای تغذیه ای بزها در کمترین حد خود است.در طول دوره خشکی وزن از دست رفته در اثر شیردهی به بزغاله باز می گردد.مراتع با کیفیت خوب، به خصوص اگر گونه های شاخ و برگ را ترجیح داده، به اندازه کافی نیازهای بز را در طول این مدت برآورده می سازد.  نمک و مکمل معدنی باید همیشه در دسترس باشد.

اواخر آبستنی

در طول ۵۰ روز آخر بارداری نیازهای بزها به شدت افزایش می یابد.در طول این دوره (اواخر بارداری )۷۰ تا ۸۰ درصد رشد جنین اتفاق خواهد افتاد.به این معنا که بزغاله (جنین)۴ کیلویی در هنگام تولد از ۸۰۰ گرم به ۴ کیلوگرم رسیده است و در ۵۰ روز آخر حدود ۴ برابر بزرگتر شده است.برای این رشد تمام انرژی مورد نیاز برای رشد جنین و حفظ آنها بایستی از خود بز تامین شود.

 

نمره وضعیت بدنی ۱-ضعیف و استخوانی است.بدون چربی و عضله کوچک است.شما می توانید برای ارزیابی، انگشتان خود را بین استخوان ستون فقرات و استخوان ران قرار دهید.

نمره وضعیت بدنی ۲-چربی کم بر روی دنده ،اما شما هنوز هم می توانید ستون فقرات و فاصله بین دنده را ببنید و احساس کنید.

نمره وضعیت بدنی ۳-ستون فقرات قابل مشاهده است، اما برآمده نیست.شما با انگشتان خودبصورتی پایدار و محکم فشار دهید تا بتوانید پوشش ضعیفی از چربی را هم احساس کنید.

نمره وضعیت بدنی ۴-ستون فقرات و دنده ها دیده نمی شود.دنده هاصیقلی بوده و استخوان ها زیر یک لایه چربی قرار داشته و به سختی قابل  احساس است.

نمره وضعیت بدنی ۵-ستون فقرات و دنده ها در لایه چربی عمیقی پوشیده شده و احساس نمی شوند.

بااینکه در اواخر بارداری نیاز انرژی آن تقریبا دوبرابر خواهد بود و نیاز پروتیین آن تقریبا ۲۵۰ درصد افزایش می یابد اما بزها قادر نخواهند بود بیش از مقداری که در اوایل بارداری مصرف کرده اند، تغذیه شوند.چون که در اواخر بارداری با افزایش اندازه جنین ،فضای زیادی در شکم ایجاد شده. به همین علت جای کافی برای خوردن بیشتر توسط بزها وجود ندارد. چون اواخر بارداری در فصل زمستان است به یونجه با کیفیت بالا مورد نیاز است.یونجه با کیفیت متوسط حاوی مواد مغذی کافی برای رشد جنین در حال رشد نخواهد بود.اگر بزها با یونجه باکیفیت متوسط و یا کم کیفیت تغذیه شوند آنها با کاهش نمره وضعیت بدنی روبرو خواهند شد. با تهیه مکمل های کنسانتره می توان از این مشکل دوری کرد.اضافه کردن کنسانتره به جیره آنها بایستی به آرامی انجام گیرد تا از اسیدوز  و نفخ جلوگیری شود.ممکن است لازم باشد نیم کیلو گرم کنسانتره اضافی در هر روز برای هر بز در اواخر بارداری فراهم گردد.

شیردهی

هنگامی که بزغاله به دنیا می آید و تولید شیر آغاز می شود نیازهای تغذیه ای بز به شدت افزایش می یابددر واقع تولید شیر در هفته ۶ تا ۸ هفته بعد از زایمان اوج تخلیه انرژی در بزها است و بطورکلی وزن آنها بدون توجه به برنامه تغذیه از دست می رود.این طبیعی است که بزها وزن خودشان را از دست بدهند به خاطر تولید شیر اما بعد از شیرگیری بزغاله ها این از دست رفتن وزن ،جبران خواهد شد. نه تنها نیاز به مصرف پروتئین و انرژی افزایش می یابد نیاز به کلسیم تقریبا ۶ برابر بیشتر از نیاز نگهداری آن است و نیاز فسفر آن بیش از ۴ برابر می شود.با پیشرفت شیردهی و کاهش تولید شیر ، نیاز های بز نیز کاهش می یابد.همانطور که بزغاله ها به سمت مصرف ماده خشک می روند وضعیت از دست رفته، دوباره باز می گردد.

?How Do I Meet My Goat’s Needs/How Do I Balance a Ration

بزها ۲.۵ تا ۳ درصد وزن بدنشان ماده خشک مصرف میکنند بنابراین یک بز ۵۰ کیلویی ۱.۲۵ کیلوگرم تا۱.۵ کیلوگرم ماده خشک در روز مصرف می کند و یک بز ۷۵ کیلو حدود ۱.۵ تا ۲.۲۵ کیلوگرم ماده خشک در روز مصرف می کند.

ماده خشک

ماده خشک خوراک یعنی آب خوراک گرفته شود.ماده خشک شامل بخشی از خوراک است که از کربوهیدراتها (منبع انرژی)،پروتیین،چربی(انرژی بیشتر)،ویتامین ها و مواد معدنی ساخته شده است.

Total DigestibleNutrients

کل مواد مغذی قابل هضم (TDN) اندازه گیری مقدار انرژی در خوراک است.این به عنوان یک درصد از DMدر خوراک اندازه گیری می شود. TDNبا استفاده از مقدار انرژی کربوهیدراتها ،پروتیین ها و چربی ها در خوراک محاسبه می شود. انرژی قابل هضم (DM) یک روش دقیق تر برای اندازه گیری انرژی در خوراک است.انرژی قابل هضم با کم کردن انرژی خارج شده از مدفوع از Total Energyدر خوراک محاسبه می شود.DM بر اساس Mcal/Kgمحاسبه می شود.

Crude Protein

برای اندازه گیری پروتیین خام مقدار نیتروژن در خوراک را محاسبه می کنیم.نیتروژن عنصر شیمیایی است که پروتئین ها را از کربوهیدراتها متمایز می کند.از آنجا که نیتروژن برای اندازه گیری بسیار آسان است از آن بعنوان یک جایگزین برای پروتئین واقعی استفاده می شود. باکتری های شکمبه بز می تواند نیتروژن را به کربوهیدرات اضافه کرده تا پروتئین تولید کند.بعضی از تولید کنندگان از این قابلیت با استفاده از منابع ارزان قیمت ،NPN،مانند اوره در تغذیه برای افزایش محتوی پروتئین بدون افزایش هزینه خوراک استفاده می کند.برچسب تغذیه ای بر روی محصولات لازم است تا سطح نیتروژن و پروتئین نیتروژن را در خوراک ها  گزارش دهند.مقدار ماده خوراکی برای نیازهای بزها را مقایسه کنید.گاهی اوقات جایگزینی یک کنسانتره به جای علوفه ضروری خواهد بوداضافه کردن یک مکمل روغن و یا چربی به جیره برای افزایش مصرف انرژی لازم خواهد بودجیره های با چربی بالا ،مشکلات گوارشی را برای نشخوارکنندگان ایجاد می کند.

توصیه های فعلی برای جلوگیری از مشکلات ،نگه داشتن درصد چربی زیر ۵ درصد از جیره غذایی است. اغلب کنسانتره ها دارای پروتئین ناکافی هستند بهتر است از مکمل های پروتئینی در جیره استفاده کرد.نسبت کلسیم به فسفر بسیار در جیره اهمیت دارد بایستی نسبت کلسیم به فسفر ۲ به ۱ باشد. اکثر کنسانتره سطوح فسفر بسیار بالایی دارند و کلسیم بسیار کم است، دقیقا مخالف آنچه شما می خواهید. مکمل کلسیم، مثل آهک خوراکی و دی کلسیم فسفات، می تواند به صورت خوراکی یا به طور کامل مخلوط شود. نیازهای تغذیه ای بز بر اساس چرخه تولید و بهره وری در کتاب NRC بیان شده است.

Metabolic Disorders Caused by Poor Nutrition

تغذیه ضعیف (ناکافی)نه تنها باعث کاهش رشد بزغاله خواهد شدکاهش تولید شیر و آبستنی و دوقلوزایی خواهد شد اما می توان منجر به ایجاد بیماری های متابولیکی که تهدیدی برای زندگی بزها است،خواهد شد. لیست بیماری بزها را در زیر می توان مطالعه کرد.همچنین ،بزها که با کنسانتره بالا تغذیه می شوند یا اینکه در تغذیه زیاده روی شود با خوراک با کالری بالا می تواند باعث ایجاد بیماری های متابولیکی شود.برای درمان و پیشگیری و تشخیص با دامپزشک تماس بگیرد.

Acidosis

اسیدوز زمانی ایجاد می شود که نشاسته موجود در تغذیه (خوراک)سریع توسط میکروارگانیسم های شکمبه تخمیر شده و تبدیل به اسیدلاکتیک شود، اسیدلاکتیک به شدت PHشکمبه را کاهش می دهد.در مواردی ملایم،بزها از خوردن  دست می کشند برای مدتی کوتاه نه بیشتر از یک روز. کاهش مقدار دانه ها و افزایش علوفه در جیره بزها مشکل را حل خواهد کرد.در مواردی که جیره با کنسانتره بالا(دانه های زیاد)در آخور بزها باشد و بیش از حد تغذیه شوند اسیدوز ایجاد خواهد شد ممکن است در این حالت شدت آن خطرناک باشد.در چنین مواردی ازخوردن دست می کشند و توان ایستادن و راه رفتن را ندارند فعالیت شکمبه کاهش می یابد.بزها احساس سردی می کنند و با کاهش دمای بدن همراه خواهد بود و در بسیاری از موارد بزها تلف خواهند شد قبل از اینکه علت مرگ تشخیص داده شود

Enterotoxemia

Enterotoxemia، همچنین به نام overeating بیماری نام برده می شود.، این بیماری ناشی از یک شکاف ناگهانی باکتری در روده کوچک است. باکتری کلستردیوم perfringins نوع D,C به طور طبیعی در روده زندگی می کند.اما با افزایش ناگهانی کنسانتره جیره باعث سرعت تولیدمثل این باکتریها شده و سم(توکسین)در روده باریک انتشار پیدا می کند.بز هایی که از انتروتوکسمی رنج می برند ممکن است نسبت به ابتلا سایر بیماری ها به انتروتوکسمی مستعدتر باشند و اسهال داشته باشند. حیواناتی که تحت تاثیر قرار می گیرند، اغلب به سرعت می میرند. واکسیناسیون گله علیه انتروتوکسمی فراموش نشود.به یاد داشته باشید افزایش کنسانتره در جیره های به آرامی انجام گیرد.

Bloat

هنگامیکه جیره دارای دانه های زیاد و یا پروتئین بالا باشد ممکن است نفخ ایجاد شود. نفخ مشکل جدی است که ممکن است منجر به مرگ بز در مدت کوتاهی شود در عرض یک ساعت اغلب فقط نشانه نفخ ، مرگ حیوان است. گازهای متان و هیدروژن، محصول طبیعی تخمیر در شکمبه هستند.گازهای جمع شده بالای شکمبه هنگامیکه بز آروغ می زند خارج می شوند. در شرایط خاص، پروتئین های گیاهان می توانند حباب های کوچک اطراف این گازها را تشکیل دهند و آنها را در شکمبه قرار دهند. اغلب تورم در سمت چپ حیوان قابل توجه است.در حیوانی که دچار نفخ شده این تورم صدای طبل میدهد

.نفخ حاصل از غلات به طور ناگهانی حاصل می شود مصرف سریع غلات PHشکمبه را کاهش میدهد و شکمبه از فعالیت می ایستد و امکان خروج گاز های ایجاد شده و برگرداندن غذا وجود ندارد.گازهای ساخته شده باعث افزایش فشار روی شکمبه شده و کاهش حرکات اضافی شکمبه می شود.نفخ حاصل از رفتن بزها به مراتع خیلی رایج تر است.بزهایی که به چرا می روند و با علوفه با پروتئین بالا مانند لگوم تغذیه شوند احتمال نفخ بیشتر است.

نکات مدیریتی برای پیشگیری از نفخ: ۱-مراتع با لگوم زیاد را با خوراک گراس (علف)ترکیب کنید. ۲-وقتی مراتع مرطوب و خیس هست گله را به چرا نبرید. ۳-وقتی بزها خیلی گرسنه هستند یک دفعه آنها را به چراگاه با لگوم بسیار زیاد نبرید. در موارد اشتباه بزها وقتی بسیار گرسنه هستندآنها را به چرا می برند در حالیکه مراتع خیلی مرطوب باشد و بزها نمی تواند با علوفه تطابق پیدا کنند.خیلی اهمیت دارد که بزها را به آرامی با یونجه با پروتئین بالا آشنا کنیم.زمانی که بزها با خوردن علوفه سیر شوند برای جلوگیری از زیاده روی در خوردن در چراگاههای خیس و مرطوب ، می توان آنها را به چراگاه برد.بزها را برای مدت کوتاهی در روزهای کمی به چراگاههای با لگوم ببریم. تاننهای متراکم می تواند پتانسیل نفخ را بااتصال پروتئین های دیگر و کاهش میزان هضم کاهش داد.

Grass Tetany

کزاز علفی مشکل رایجی در ابتدای فصل بهار در چراگاهها ایجاد می شود. کزاز علفی از پایین بودن سطح منیزیم ناشی می شود.گوسفندان و گاوها نسبت به بزها در بیماری کزاز علفی مستعدتر هستند.بزهایی که کزاز علفی درگیر باشند موقع راه رفتن تلو تلو می خورند.اگر کمبود منیزیم ادامه یابد باعث گیجی و تشنج و نهایتا مرگ حیوان خواهد شداغلب فقط نشانه کزاز علفی مرگ است.منیزیم بسیار حیاتی است در سیگنالهای عصبی و انقباضات ماهیچه ها دخالت دارد.اگر سطح منیزیم خون کمتر از حد نرمال باشد علائم عصبی و عضلانی می تواند ایجاد کند..پتایسم در جذب منیزیم دخالت می کند. گیاهانی که سرعت رشد آنها بالاست، به خصوص گیاهان کوچک دانه مانند گندم و چاودار،دارای پتاسیم بالایی هستند.مراتعی که با کود پتاس کوددهی شوند دارای گیاهان مراتع با سطح پتاسیم بالایی هستند . در بزها اوایل شیردهی و اواخر بارداری با افت شدید منیزیم و دیگر مواد معدنی روبرو خواهند شد.

با محدود کردن چرای علوفه تازه از کزاز علفی می توان پیشگیری کرد.به بزها به اندازه کافی علوفه خشک بدهید تا سیر شوند قبل از اینکه به مراتع با علوفه تازه ببرید.به مدت ۲ هفته از ماده معدنی حاوی منیزیم خاصی استفاده کنید، بنابراین سطح منیزیم آنها به میزان قابل توجهی افزایش می یابد و به جلوگیری از کزاز علفی کمک می کند.سطح بالای منیزیم در مواد معدنی برای نشخوارکنندگان خیلی مطلوب و خوشخوراک نیست. بلوک های نمکی رادر مراتع بردارید تا بزها به اندازه کافی منیزیم استفاده کنند.پیشنهاد دیگر استفاده از منیزیم با ملاس است برای خوشخوراکی و مصرف بیشتر.راه دیگر پیشگیری از کزاز علفی بهبود محتویات لگوم در مراتع و حفظ سطح مطلوب فسفرخاک است اگر فسفر خاک کم باشد گیاهان نمی توانند منیزیم را تا حد زیادی جذب کنند.

Ketosis

کتوز که همچنین توکسمی بارداری نامیده می شود ،معمولا در سه ماهه آخر بارداری اتفاق می افتد. دام باردار اغلب نمی تواند انرژی کافی را برای پاسخگویی به نیاز بدن و جنین در حال رشد را مصرف کند. فضای شکمی از جنین در حال رشد در رحم، کاملا اشغال شده است.وجنین به سرعت در حال رشد است و همچنین کیفیت خوراک در زمستان اغلب پایین است در حالی که دامها آبستن هستند و نیازهای تغذیه ای آنها بایستی بادقت تامین شود.بزها و میش ها اغلب از چربی های اندوخته شده برای تامین انرژی استفاده می کنند.برای تولید انرژی از چربی های جمع شده (انباشته شده)نیاز به گلوکز است. اگر بز و میش انرژی کافی را از خوراک به دست نیاورد کتون های حاصل از متابولیسم چربی ها ایجاد خواهد شد و سطوح سمی ایجاد می شود. با این کار غذا خوردن متوقف می شود و باعث بدتر شدن وضعیت می شود. حیوان بی حال و سست می شود توانایی راه رفتن ندارد دندانهایش را روی هم می ساید و سرانجام می افتد.

نفس او به خاطر کتون ها در خون او شیرین یا ناپاک خواهد بود در نهایت به کما می رود و خواهد مرد. در کتوز پیشگیری بسیار مهمتر از درمان است.به احتمال زیاد میش و بز چاق از این شرایط رنج می بردو در حال که دوقلو و سه قلو باردار هستند.به طور معمول میش و بزهای مسن ترنسبت به جوانتر ها به توکسمی بارداری حساس تر هستند. میش و بزهای ماده لاغر همچنین در معرض خطر هستنداما به دلیل اینکه اغلب مقدار چربی ذخیره شده کمتری دارندکمتر دچار توکسمی بارداری خواهند شد اطمینان حاصل کنید که میش و بزها در وضعیت بدنی خوب هستند (نمره بدنی ۳.۵ در مقیاس نمره بدنی ۱ بسیار لاغر و نمره بدنی ۵ خیلی چاق)اما بیش از حد محدود نیست.

Hypocalcemia

هیپوکلسمی یا تب شیر ناشی از کاهش ناگهانی کلسیم خون است.کلسیم برای فعالیت های عضلانی و عصبی بسیار حیاتی است.بدون مقدار کافی کلسیم در خون بز و میش سست و بی حال و لرزش ماهیچه و راه رفتن سخت خواهد شد و می افتد. در گذشته بر اساس تحقیقات در گاوهای شیری انجام گرفته ،تولیدکنندگان برای به حداکثر رساندن جذب کلسیم از دستگاه گوارش زماانی که زایمان کرد، بایستی مصرف کلسیم در مدت کوتاهی قبل از زایمان کاهش داد.تحقیقات اخیر نشان دهنده این پیشنهاد است ،که همیشه کلسیم موجود در جیره بزها را در نظر بگیرید.

Urinary Calculi

کمبود کلسیم یا عدم تعادل در جیره نیز در سنگ ادراری دخالت دارد. کلسیم بایستی دو برابر فسفر باشد درحالی که دانه های غلات موجود در جیره چهل برابر فسفر بیشتر از کلسیم دارند.هنگامی که سطح فسفر در جیره بیش از سطح کلسیم باشد فسفر می تواند با منیزیم در مثانه تشکیل بلورهای سنگی را دهد. کریستال ها در مجرای ادراری گیر می کنند.این مشکل بیشتر در جنس نر است بخصوص در قوچ زیرا مجرای ادرای بسیار طولانی تر و باریک تر از میش و بز است.اگر انسداد شدید باشد و بز نتواند ادرار کند. مثانه ممکن است دچار پارگی شود ومنجر به مرگ ناگهانی شود..نسبت کلسیم به فسفر مناسب برای پیشگیری بسیار مهم است.

White Muscle Disease

بیماری عضله سفید ناشی از کمبود سلنیم در جیره است.بزها نسبت به گاو و گوسفند به بیماری عضله سفید  بسیار حساس تر هستند.سلنیم همراه با ویتامین E عمل می کند بعنوان یک آنتی اکسیدان در عضلات عمل می کند.هنگامی که سلنیوم در جیره کم است،رادیکال های آزاد اکسیداتیو در عضله آسیب دیده بوجود می آید ودر بافت عضلانی باعث ایجاد رگه های سفید به خصوص در ماهیچه قلب خواهد شد.بزغاله قربانیان معمولی هستند.بزغاله هایی که ضعیف هستند در ایستادن دچار مشکل هستند. سلنیوم معمولا یک جز جداناشدنی  از مواد معدنی است. همچنین می توان در قالب تزریقی همراه با ویتامین E فراهم شود.هنگام تهیه مکمل های سلنیوم به بزها بسیار با دقت انجام دهید.تحقیقات کمی در رابطه با اثرات مصرف بیش از حد سلنیوم روی بز ها صورت می گیرد اما سلنیوم در مقدار بالا برای سایر گونه ها حیوانی سمی است.مصرف سلنیوم بیش از حد باعث ریزش مو ، مشکلات سم ،استفراغ،لرزش عضلانی ،مشکلات تنفسی و مرگ در گاو و گوسفند و بز خواهد شد.

Polioencephalomalacia

Polioencephalomalacia، که همچنین به نام فلج اطفال بز است، ناشی از کمبود تیامین است به علت کمبود ویتامین B۱حاصل می شود شکمبه مقدار زیادی از تیامین را تولید می کند اما در بعضی شرایط ،تولید تیامین ممکن است مسدود شود. Polioencephalomalacia سبب می شود که بافت ها در مغز از بین می رود. علامت کلاسیک Polioencephalomalacia بز به پشت می خوابند و سرش را به زمین می زند و پاهایش به شدت گسترش می یابد اگر مشکل به اندازه کافی زود حل نشود تزریق تیامین می تواند مشکل را حل کند.اگر آسیب مغزی بیش از حد شدید باشد بز به احتمال زیاد زنده نخواهد ماند.

Prussic Acid Poisoning

یکی از نگرانی های رایج بعد از طوفان و یا در پاییز برگ ها و شاخه های افتاده است که برای خوردن بزها امن نیستند.درختان شامل درخت گیلاس ،آلو،هلو،زردآلوو بادام هستند.این درختان حاوی اسید پروسیک در بافتهای آنها است.سورگوم هم حاوی اسید پروسیک  هستند. هنگامیکه بافتهای گیاهی آسیب ببیند بخصوص وقتی که شاخ و برگ دچار یخ زدگی و یا خشکسالی هستند ، اسید پروسیک به سیانید هیدروژن مرگبار تبدیل می شود،این گیاهان سینوژنی نامیده می شود.هیدروژن سیانید مانع از انتشار گلبول قرمز از اکسیژن توسط اتصال به هموگلوبین در محل اکسیژن می شود. نتیجه مرگ سریع است.

Nitrate Poisoning

مسمومیت نیترات و مسمومیت اسید پروسیک اغلب شبیه هم هستند.گیاهان ،از نیتروژن خاک برای ساختن بافتهای گیاهان استفاده می کند. مسمومیت با نیترات می تواند مشکل در سورگوم باشد، به ویژه پس از آن که با نیتروژن کوددهی شود و پس از کمبود باران این مشکل بیشتر خواهد بود. بدون رطوبت کافی، نیترات در گره های گیاهان تجمع می یابد.  نیتراتها گاهی می تواند به سطح سمی در آب برسند.به عنوان مثال آب بعد از بارندگی شدید در مزارع می تواند سطح نیترات در حوضچه ها و جریان ها افزایش می یابد. نیترات آهن در مولکول هموگلوبین در خون تغییر می دهند و دیگرقادرهموگلوبین ها به حمل اکسیژن نخواهد بود.تقریبا خون حیوان قهوه ای می شود و مرگ سریع حیوان را به همراه خواهد داشت.بزها آلوده به نظر ضعیف می رسند و ممکن است تلو تلو بخورند و دمای بدن آنها پایین می آید.

[/read]